۱۷ آبان ۱۳۸۷ به تاریخ
اگرچه که مطلب قبلی تقریبا راجع به همهی خوانندههای ایرانی صدق میکرد، اما به طور خاص هدفم جوادی به اسم امید بود. لب غنچه، زور زند برای "آقا" بودن و خواندن گل رویایی. تنظیم برای ارکستر از یک خالتور دیگر.
[ ژوئن 2004]
[ ژوئیهٔ 2004]
[ اوت 2004]
[ سپتامبر 2004]
[ اکتبر 2004]
[ نوامبر 2004]
[ دسامبر 2004]
[ ژانویهٔ 2005]
[ فوریهٔ 2005]
[ مارس 2005]
[ آوریل 2005]
[ مهٔ 2005]
[ مارس 2006]
[ آوریل 2006]
[ ژوئن 2006]
[ ژوئیهٔ 2006]
[ سپتامبر 2006]
[ اکتبر 2006]
[ نوامبر 2006]
[ دسامبر 2006]
[ ژانویهٔ 2007]
[ فوریهٔ 2007]
[ مارس 2007]
[ ژوئیهٔ 2007]
[ سپتامبر 2007]
[ اکتبر 2007]
[ نوامبر 2007]
[ دسامبر 2007]
[ ژانویهٔ 2008]
[ فوریهٔ 2008]
[ مارس 2008]
[ آوریل 2008]
[ ژوئن 2008]
[ سپتامبر 2008]
[ نوامبر 2008]
[ دسامبر 2008]
[ ژانویهٔ 2009]
[ فوریهٔ 2009]
[ سپتامبر 2009]
[ اکتبر 2009]
[ نوامبر 2009]
[ دسامبر 2009]
[ ژانویهٔ 2010]
[ مهٔ 2010]
[ آوریل 2011]
[تعداد زیادی نوازنده ویلون با چهرههای آرام و لباس...]
[شروع میکنیم.]
[در ایرانم و تقریبا یک ماه و چند روزی هست که در این...]
[میدونید؟ بعضی وقتها توی بعضی موقعیتها و لحظهها،...]
[استاد و دیگر هیچ]
[من هنوز هم از مساوی کردن تیم علی دایی جلوی کویت خو...]
[تیم ملی با علی دایی جلوی کویت مساوی کرد و من خوشحا...]
[گدایی میکردی بهتر از این بود که پیش اون ... دیو:ث...]
[مشکلی توی این دنیا نیست که با یه سانفرانسیسکو رفتن...]
[اطلاعاتی راجع به نسخهی قاچاقی سنتوری]