۲۴ شهریور ۱۳۸۵ به تاریخ
[ استاد شهرام ناظری ]
شبی همراه با شهرام ناظری٫ عرفان٫ سیبیل٫ دف و صد البته تفال٫ هیتاچی و کالج پارس وی یو.

پ.ن: شاید بگویید در دنیای امروز استفاده از اسپانسر خیلی مرسوم است و همه‌ی خواننده های معروف از اسپانسر استفاده می‌کنند. اما من فکر می‌کنم خواننده‌ها سراغ اسپانسری بروند که به نوع برنامه طرز لباس پوشیدن و سبک موسیقی‌شان نزدیک باشد. یا حداقل از تبلیغاتی متناسب با فضای کنسرت استفاده کنند. نه این‌که آرم قرمز و سفید شرکتشان را عدل بچسبانند جلوی صحنه ای که خواننده ها و نوازنده‌هایش لباس مشکی پوشیده‌اند. شهرام ناظری بهتر بود برای استفاده از آرم تفال و هیتاچی جلوی صحنه کنسرتش٫ سیبیلش را از ته می‌زد رنگ نارجی یقه‌اش را به همه‌ی پیراهنش تعمیم می‌داد و یک شورت قرمز می‌پوشید. نوازنده ها هم به جای دف و تار و سه تار و عود از درام و گیتار و تومبا استفاده می‌کردند. سبک موسیقی هم از سنتی به راک یا دامبولی لوس آنجلسی تبدیل می‌شد.

پ.ن.۲: هر وقت شهرام ناظری٫ شجریان و اساتیدی از این دست را می‌بینم یاد سالهایی می‌افتم که تقریبا هر نوع موسیقی‌ دیگری به جز از چس‌ناله‌های عارفانه‌ی اساتید غیرمجاز محسوب می‌شد و تلویزیون و رادیو مدام در حال پخش شاهکارهای اساتید بودند. به نظر من این خیلی بد است که آدم تمام شهرتش مدیون زمانی باشد که خودش تنها انتخاب موجود بوده و اصولا رقیبی برای رقابت یا حداقل مقایسه وجود نداشته.