۲۶ آبان ۱۳۸۳ به تاریخ
[ گمشده پیدا شده ]
جدا از همه شوخي ها و مسخره بازيهاي ديشب ٫ بعد از اينکه کلي دنبال کيفم گشتم و پيداش نکردم شروع کردم به نگران شدن . داشتم با خودم بررسي ميکردم که حالا کي به بانک زنگ بزنم ٫ کي زنگ بزنم اون دوتا کارت کتابخونه رو از اعتبار ساقط کنم و کي برم دنبال کاراي Health card که ناگهان جرقه اي در ذهنم زد ٫ که البته يک چيز عادي و هميشگيه و بيشتر به خاطر اتصالي سيمهاي تو سرمه . بعد نشستم با خودم فکر کردم که آخرين بار کيفمو کجا استفاده کردم و متوجه شدم که به غير از دو تا شلوار يک ديگه هم هست که آخرين بار کيف پول توي اون بوده . خوب انتظار داريد چي بشه . کيفمو پيدا کردم . به همين راحتي . انتظار نداريد که براي يک موضوع به اين راحتي داستان بنويسم .