۲۰ آبان ۱۳۸۸ به تاریخ
حالا این همه مدت گذشت و به استاد گیر ندادم دلیل نمیشه که استاد آدم شده باشه یا مثلااتفاق خاصی نیفتاده باشه. فقط حسش نبود. وگرنه چیزی که زیاده سوژه است برای گیر دادن به استاد. یکیش هم همین غیبت استاد در مراسم بزرگداشت داماد گرامی و عزیز و استاد موسیقی و سنتور نواز بی بدیل، مشکاتیان. حالا گیریم که قبل مرگ زیاد رابطهشان خوب نبوده اما بعد مرگ که باید برای بیستن دهن مردم هم که شده یک حضوری پیدا میکردند استاد.
پ.ن: اون
زنجیر طلاتو بخورم همایون . بیا مسافرکشی هم بکن دیگه.

۱۲ آبان ۱۳۸۸ به تاریخ
من نوشتنم میاد اما درست نوشتنم نمیاد. هردفعه کلی مینویسم و پاک میکنم آخرش هم بیخیال ماجرا میشم. برای نوشتن دوخط پست ناقابل یک ساعت وقت میگذارم و بالا و پایین میرم و دست آخر به دلم نمیشینه و پاکش میکنم.
یعنی واقعا نیاز به کار دارم در این مسالهها ...
